“salar.sh”
2:50 AM
هر روز تکرار
میشوم
هر روز تکرار شو
تکرار تو تکرار عشق است
تکرار حس درک حس های نو
عمق احساسات دست نخورده
و لمس بی نهایت عشق......
تو تکراری باش برایم
من این تکرار را دوست دارم
مثل هر نفس که برای زنده ماندن
نفس بعدی را می طلبد
هر لحظه دلم تکرار تو را میخواهد
تکرار تو را . . .
هر ساعت
هر ثانیه
هر لحظه . . . .
با هر تکرار غوغایی میکنی در دلم
هیجان دوست داشتنم را ببین!!
تو تکرار میشوی
و من خدا را میخوانم
به او میگویم : تو کجا بودی؟؟
تو تکرار نشدنی ترین تکرار زندگیم هستی
خودت فکرش را بکن !
تکرار دیدن چشمانت
تکرار غرق شدن در موهایت
تکرار گرفتن دستانت
و تکرار های دیگر
مگر میشود این تکرار ها را تکرار نکرد؟؟
پس تو هی تکرار شو
مثل این باران که
قطره به قطره تکرار میشود
و ما عاشق و عاشق تر
تو هم تکرار شو
تکرار.......تکرار.......تکرار.......
salar.sh
1394/7/8
تنهایی مرا نکشت...
غروب جمعه هم همین طور...
با دستِ گلهای گلفروش دیگر
داغ دلم تازه نمیشود
حتی روی برگ های زرد پاییز
کنار همان نیمکت رنگ پریده قدم میزنم
صدای پاهایمان را به یادم می آورم
اما باز نمیمیرم....
با همه میخندم....همه را میخندانم....
همه میگویند شوخ طبع ترین
آدم زندگیشان هستم...
روی جدول ها راه میروم...
کودک درونم را به رخ همه میکشم....
اما خبری از غم و اندوه نیست
انگا نه انگار.....
هر موقع بخواهم شادم....
اما........
فقط نمیدانم شب ها چرا تا صبح
میمیرم اما باز بیدار میشوم......
انگار خدا انتقام تمام خوشی هایم را
شب از من میگیرد....
شب ها کنسرت گریه دارم....
صدایش زیاد نیست
اصلا شاید ،
تنها کنسرتی باشد که
هیچ صدایی نداشته باشد
اما من بی صدا
هی داد میزنم...
هی داد میزنم.....
* salar.sh*
1394/5/19
دل نگرانم از آینده
چه میشوم؟
چی میشوی؟
اگر نباشم چه میشوی؟
اگر نباشی چه میشوم؟
جوابت را میدانم
این سوالها از خودم است!
اگر نباشی چه میشوم؟
به کدامین شانه ها تکیه خواهم کرد؟
وقتی تکیه گاهم تماشا میکند
تنهاییم را
بی کس شدنم را
و فقط جوابش این است
که آرزویش خوشبختی من است. .
اما خوشبختی با چه کسی؟
به چه قیمتی؟
و با چه احساسی؟
نفرین به روزی که میدانست
نرسیدن در کار است
فریادهای بی صدا در کار است
گریه های شبانه درکار است
اما باز اسباب آشنایی ما شد
حال ِاین روزهایم عجیب،غریب است
کاش ندیده بودمت
که حالا تو رهسپار این جاده ها باشی
و من دل نگران
اما میدانم که نمیدانی
دل نگرانم از آینده
چه میشوم؟
چی میشوی؟
اگر نباشم چه میشوی؟
اگر نباشی چه میشوم؟
"salar.sh"
1392/4/28
کاش بودی و میدیدی
چگونه برای لمس کردنت
باران را لمس میکنم
کاش بودی و صدای
شکستن قبلی را میشنیدی
که تنها ارزویش
رسیدن بود
پایان بود
رسیدنِ با تو
پایانِ با تو
کاش بودی و میدیدی
ترس و دلهرا ام را
قبل از دیدار تو
کاش میتوانستم تمام
خاطراتمان را در ذهنم
ثبت کنم و جایی
برای فکر کردن به
نامردی های دنیا نداشتم
کاش بودی و میدیدی
لحظه ای را که به فانوس
خوشبختی نزدیک میشوم
اما کنارم نیستی
کاش بودی پایانم را می دیدی
مانند آغازم که با تو بودم
کاش بودی
از اول تا اخر بودنم....
"salar.sh"
1392/6/27
روزی آمده ام، روزی خواهم رفت
به دیاری که نمیدانم اسمش چسیت؟
بفهم!
کینه هایم سیاه،خاطراتت رنگین، اما میمانند
نداستی در خاطر کسی ماندن لیاقت می خواهد
بفهم!
من مال این دنیای رنگی نیستم
یک رنگ شدم دیدم یک رنگی خود هزار رنگ است
بفهم!
همان روزی که رفتی من تقدیرم را باختم
این همه اصرار برای تقویم فردای توست
بفهم!
نمی خواهم داستان بی کسیت نوشته شود
نمی خواهم مرد شهر تورا ببینندو مرا نشان دهند
بفهم!
راهی میشوم ولی کسی برایم رهگذر قصه ها نمیشود
تا بداند زمین نخورده ام زمین گیر شده ام
بفهم!
تنهایی بی رحم است،زندگی با آنهایی که
هستند اما انگار نیستند عذاب است
بفهم!
پایان قصه که میشود من راه را به کلاغ نشان میدهم
او به خانه خواهد رسیداما من همان "یکی نبودِ" قصه ام
بفهم!
نه اینکه من مجنون باشم و راه عشق را رفته باشم
ولی روزی دوستت داشتم نه اینکه رفع تکلیف کرده باشم
بفهم!
خسته شده ام.... فهمیده ام از نفهمی های تو
عذاب میکشم ...اما باز نمی فهمی....
بفهم!
"salar.sh"
1392/7/3